برای دومین بار تو شش ماه اخیر گوشیام رو گم کردم. بار قبل توی ایستگاه راهآهن. و این بار توی یه ایستگاه تاکسی. بار قبل گوشیم همراه قطار رفت به ناکجا آباد و این بار همراه تاکسی. ولی مث سگ شانس آوردم که هر دو بار گوشی دست آدمهائی افتاد که اجسام پیداشده رو هدیهای از طرف خدا بحساب نمییارند. توی این وضعیت افتضاح هیچ بودجهای برای خرید گوشی نداشتم. خدا رو شکر که پیدا شد. امیدوارم این گم کردن گوشی و کلید و سیدی و پول و هر کوفت زهرمار دیگهای یه روزی به پایان برسه.
↧